یادداشت دل !

نمیدونم از کجا شروع کنم ؟! 

حتی نمیدونم که حرفمو به کی باید بگم ؟! 

فقط فقط این تو ذهنمه که واقعا از ته دل عاشقشم . 

 

خدایا چیکار باید بکنم که آخر سر بفهمه که من سر کارش نذاشتم ! باید چیکار کنم که مثل من عاشقم باشه ؟! دیگه چه جوری باید بهش محبتم رو نشون بدم که به چشمش بیاد ؟ به خدا دیگه دارم خسته میشم , دیگه دارم از درد دلم بالا میارم ! 

به چه طریق باید برای همیشه به دستش بیارم ؟ میگه بیا جلو تا ثابت کنی که واقعا منو میخوای , ولی بعضی مسائل رو درک نمیکنه ... .  

از طرفی میگه که عاشقتم میمیرم برات ولی اینو در عمل همیشه نشون نمیده . به نظر شما اگر کسی عاشق کسی باشه , براش وقت تعیین میکنه ؟ اگه عاشقی اینه دیگه من عشق رو برای همیشه میذارم کنار ( البته به همراه یک عغده سنگی بزرگ , با یه نفرت بزرگ ) . 

گفت دانشگاه برو ( رفتم ) گفت کار کن ( شاغل شدم ) ... دیگه باید چیکار کنم ؟ 

منم دلم میخواد که هر چه زودتر خانومم بشه ولی این مستلزم زمانه . من نمیتونم بیگدار به آب بزنم . بهش میگم یه کم صبر کن , میگه نه . میگه نمی تونم . میگه اگه تو مدت برام خواستگار خوب بیاد میرم !  

 

 

 

آه آه حرف بسیار است و زمان اندک . 

کاش روزی برسد که همه دلداده ها به مقصود برسند . 

قضاوت با شما ؟! 

 

 

 

سینا