؟

حالا من هستم و تن رفته به باد

واسه من شعر و سخن رفته به باد

منم و وحشت تردید یه عشق

به گمونم دل من رفته به باد...

...نه...

عشق؟ آره

شعر

شب بروی جاده نمناک سایه های ما ز ما گویی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یکدیگر به نرمی پیش می رانند
شب بروی جاده نمناک
در سکوت خاک عطر آگین
نا شکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ماهمچو گلهایی که مستند از شراب شبنم دوشین
گویی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هایی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هایی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند
لیک دور از سایه ها
بی خبر از قصه دلبستگی هاشان
جسمهای خسته ما در رکود خویش
زندگی را شکل می بخشند
شب بروی جاده نمناک
ای بسا من گفته ام با خود
"زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟
یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن هستیم ؟"
ای هزاران روح سرگردان
گرد من لغزیده در امواج تاریکی
سایه من کو؟
سایه من کو؟
من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبر ها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذر ها
او چرا باید به جستجوی خویش
روبرو گردد
 
با لبان بسته درها؟
او چرا باید بساید تن
بر در و دیوار هر خانه ؟
او چرا باید ز نومیدی
پا نهد در سرزمینی سرد و بیگانه ؟!
آه...ای خورشید
سایه ام را از چه از من دور می سازی ؟
از تو می پرسم تیرگی درد است یا شادی ؟
جسم زندان است یا صحرای آزادی ؟
ظلمت شب چیست؟
شب
سایه روح سیاه کیست؟
او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسشهای بی پایان

تو رو خدا نظر هم بدین...

بیا بریم از این دیار

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم به شهر غم

بیا بریم اینجا نمون

باید بریم پر بکشیم تا برسیم به آسمون

باید بریم به شهر عشق

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم به شهرمون

بیا بریم به شهر عاشقون

...

رفتنمون رهایی مون

قد و قم بهونمون

عاشقی پنهون نمی شه

بیا بریم اینجا نمون

اجازه رفتنمون

حرفای عاشقونمون

ای دل عاشقم تویی

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم به شهرمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم به شهر عاشقون

...


خونیه اینجا غربته

عاشقی اینجا صحبته

بیا بریم به شهرمون

اونجا پر از محبته

غربته اینجا آشنا

عاشقی تو دیار ماس

بیمه شده تو هم بیا

شهر ما شهر عاشقاس

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم اینجا نمون

بیا بریم بیا بریم

بیا بریم به شهرمون

...

.

بابا اینارو ببین

تقدیم به همه عاشقها !
       

 

عید و امسال عیدی ندارم

گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم

عید و امسال تنهای تنهام

به جای عیدی عزیزم من تو رو می خوام

...

از وقتی که رفتی غمگینه خونه

گریم می گیره با هر بهونه

رفتی و موندم با این همه درد

هرگز نمی شه فراموشت کرد

...

                        
 

عید و امسال عیدی ندارم

گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم

عید و امسال تنهای تنهام

به جای عیدی عزیزم من تو رو می خوام

...

اگرچه نیستی یاد تو اینجا

عشقت توی قلب ماهاس

هر جا که هستی خدا به همرات

دعای خیر پشت و پنات

هر جا که رفتی خدا به همرات

هر جا که هستی خدا به همرات

... .